کنار دل و دست و دریا، اباالفضل!
تو را دیده ام بارها؛ یا اباالفضل!
تو، از آب، می آمدی، مشک بر دوش
و من، در تو، غرق تماشا؛ اباالفضل!
اگر دست می داد، دل می بریدم
به دست تو، از هر دو دنیا، اباالفضل!
دل از کودکی از فرات آب می خورد
و تکلیف شب : "آب ، بابا ، ابوالفضل" !!!
راستی آیا ...
کودکان کربلا
تکلیفشان تنها
دائما تکرار مشق آب، آب !!!
مشق بابا بابا آب بود ؟؟؟ !